غم از دست دادن مادر بزرگم
در باز شد حیاط خانه مادربزرگ آب تنی هندوانه در حوض فیروزه ای بوی نم کاهگل ایوان و غُل غُل سماور بر تخت چوبی روی حوض دراز میکشم مست بوی رزی سرخ دهانم پر از طعم گس آسمان مادربزرگ لاغر تر از همیشه خوابیده بر تختی که بوی درد میدهد

به همدیگر کمک کنیم
به سعید صادقی کمک کنید تا مشکل خودش را حل کند، این طور می توانیم با هم پیشرفت کنیم
پاسخی یافت نشد!